کتاب آفرینش در دعای عرفه

بیان نعمت هایی که از آنها غافلیم از زبان سیدالشهداء (ع)

کتاب آفرینش در دعای عرفه

بیان نعمت هایی که از آنها غافلیم از زبان سیدالشهداء (ع)

مباحث زیست شناسی از جمله رویش گیاهان و آفرینش جانوران و انسان شواهدی هستند که بسیاری از موارد در آیات قرآن برای بیان نظم آفرینش، توحید و هدفمند بودن خلقت به آنها اشاره شده است. امام عارفان حضرت حسین بن علی (ع) به تبعیت از این روش قرآنی در دعای شریف عرفه آنگاه که به عجز و ناتوانی خود و همه احصاء کنندگان در ذکر و شمارش نعمتهای الهی اعتراف می نماید، به گوشه هایی از مواهب الهی در آفرینش انسان اشاره نموده است که از دیدگاه علم ژنتیک، جنین شناسی و فیزیولوؤی قابل بحث می باشد. فرازهای زیست شناسی در این دعا علاوه برآنکه می تواند رهنمود و بابی در جهت نگرش عرفانی به علم زیست شناسی و ارائه روشهای آموزش و مطالعات دینی با بهره گیری از علوم تجربی باشد ، اهمیت توجه به محافظت و حراست از ذخایر ژنتیکی برای حفظ سلامت نسلهای آینده و مراقبتهای بهداشتی در دوران جنینی را متذکر می گردد.همچنین توجه امام (ع) به اندامها و اعضای مختلف بدن در این دعا بیانگر این حقیقت است که هریک از اعضای بدن هرچند ظاهرا کوچک و کم اهمیت، نعمتی ارزشمند و موهبتی الهی محسوب می شوند و رسم شکر گزاری، حفظ این امانتهای الهی و بهره گیری از آنها در راه مطلوب و مورد رضای خالق آنهاست.

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

ذکر نعمت‌های الهی در دعای عرفه

چهارشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۷، ۱۱:۴۱ ق.ظ
(آیت الله صافی گلپایگانی)

«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَأَشْهَدُ بِالرُّبُوبِیَّةِ لَکَ مُقِرّاً بِأَنَّکَ رَبِّی وَإِلَیْکَ مَرَدِّی... وَصَلَّى اللَّهُ عَلَى خِیَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَآلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ الْمُخْلَصِینَ وسَلَّمَ».[1]

این بخش ـ که بخش بزرگی از دعاست ـ متضمّن معانی بزرگ توحیدی، تربیتی و اخلاقی است که باید در آن دقّت بسیار کرد. درعین‌حال به مسائل مهمی از علوم متعدّد مثل تشریح، معرفة‌الاعضاء، فوائدالاعضاء، زیست‎شناسی، روان‌شناسی، جنین‎شناسی و ... نیز اشاره دارد.

این بخش در ابتدا عرض ابتهال و تضرّع و زاری به درگاه حضرت باری‌تعالی و شهادت به ربوبیّت از برای اوست که همه مخلوقات را برحسب حکمت و اقتضای ذوات آنها زیر پوشش قرار داده است و تربیت اوست که ناقص را کامل و کامل را کامل‌تر می‎نماید؛ و پس از اقرار به معاد و اینکه بازگشت به‌سوی اوست، نعمت‌های خدا را در پیدایش خود برمی‎شمارد و عنایات و تربیت‌های مرحله‌به‌مرحله او را

 

ـ که ما را در عوالم مختلف سیر می‎دهد تا به عالم دنیا می‎رساند ـ متذکر می‎گردد.

پس از طیّ این مراحل نیز این تربیت‌ها و عنایات الهی است که دستگیر او می‎شود. روزی و غذای او را از شیر مادر مقرّر می‎سازد و این‌همه مهر و محبت را برای او قرار می‎دهد و او را در این حال که کودک گهواره‎ای است از انواع خطرات حفظ می‎نماید تا زبانش به‌ سخن باز می‎شود و رشدونموّ می‎نماید تا آن زمان ‌که آفرینش او کامل می‎گردد، معرفت را به او الهام می‎فرماید.

و از اینجا با تربیت‌های روحی و عقلانی، عقل و روح او بیش‌ازپیش مدارج کمال و ترقّی را می‎پیماید؛ به عجایب حکمت خدا در عالم آگاه می‎شود و به آسمان و زمین و این‌همه مخلوقات کوچک و بزرگ زمین و آسمان و برّ و بحر با دیده بصیرت و عبرت می‎نگرد و به شکر خدا و یاد او متنبّه و ملتفت می‎شود. خدا به او می‎فهماند و او را متنبّه می‎سازد که باید شکر این‌همه نعمت‌ها را به‌جا آورد و او را یاد نماید و به عظمت و بزرگی و تنزّه از صفات نقص بستاید.

در این بخش از دعا از نعمت رسالت‌های انبیا و نعمت درک و فهم دعوت آنها و عمل به آنچه موجب رضای اوست سخن به میان آمده است و به نعمت انواع معاش و اموری که معیشت و زندگی به آن تقوّم دارد از غذا و لباس و غیره اشاره شده است و ضمن اشاره به

 

جهل و جرئت بشر بر خدا، خدا را می‎ستاید که بااین‌حال این انسان جَری و جسور را دلالت می‎نماید به کارهایی که او را به خدا نزدیک نماید و توفیق به اعمالی عطا می‎کند که او را در نزد او وجیه و آبرومند سازد تا حدّی ‌که اگر همین بنده گستاخ دعا کند و بخواند او را، به او پاسخ می‎دهد و اگر از او سؤال و درخواست بنماید به او عطا می‎فرماید؛ خدایی که به همه، حقّ نعمت دارد و همه بر سر خوان نعمت‌های غیرقابل احصای او نشسته‎اند؛ و به اطاعت هیچ‌یک از بندگانش نیاز ندارد. او کمال مطلق و بی‎نیاز مطلق است. اطاعت بندگان از او که به هدایت و توفیق اوست وسیله کمال آنها و تشبّه به اخلاق کامله خداوند متعال است.

مع‌ذلک از اطاعت بندگان شکر می‎نماید و چون بندگان شکر او را به‌جا آورند نعمت را بر آنها زیاد می‎گرداند. همه اینها برای این است که نعمت‌ها را بر بندگان زیاد گرداند و احسان و انعام خود را بر بنده اتمام فرماید و هم عجز و ناتوانی بشر را در درگاه کبریایی ـ جَلَّتْ آلائُهُ وَعَظُمَتْ نَعْمَائُهُ ـ که اسما و نام‌هایش مقدس و نعمت‌هایش عظیم است بیان می‎فرماید که کدام از نعمت‌های او را می‎توان از لحاظ عدد شماره و احصا کرد و به شکر کدام‌یک از انواع عطاهای او می‎تواند قیام و اقدام نماید.

و حال آنکه این نعمت‌ها و عطاها بیشتر از آن است که شماره‎کنندگان

 

و حساب‌داران بتوانند احصا کنند یا اینکه علم حفظ‌کنندگان بتواند آنها را حفظ نماید و بر آنها محیط گردد. علاوه ‌بر اینها، آنچه را از من صرف کردی و برگرداندی از ضررها و سختی‌ها بیشتر است از آنچه برای من از عافیت، راحتی و آسایش ظاهر است.

سپس به تمام وجود عجز و ناتوانی خود را از ادای شکر نعمت‌ها بیان می‎نماید و شهادت می‎دهد به حقیقت ایمان، یقین و توحید خالص و باطن نهان ضمیر خود و به تمام اجزا و اعضای بدن خود و علایق گذرگاه‎های نورچشم و چین‎های صفحه پیشانی و رخنه‎های گذرگاه نفس و پاره‎های نرمه گوش و مجراهای رسیدن آواز به گوش به الفاظی که بر زبان و لب‌هایش جاری می‎شود، به گوش، دهان، دندان، سر، مو، عصب، رگ، استخوان و... به تمام حرکات رکوعی و سجودی و به‌ حال سکون و خواب و بیداری که اگر در طول اعصار و دور احقاب، سال‌ها عمر کنم و کوشش و تلاش کنم که شکر یکی از نعمت‌های تو را به‌جا آورم نخواهم توانست، مگر به منّت تو و عنایت تو که خود بر من شکر جدید و جاودانی را واجب می‎نماید و ثنا و ستایش تازه‎ای را لازم می‎کند.

نه من تنها، که اگر تمام شماره‎کنندگان بخواهند احصای نعمت‌های تو را از گذشته، حال و آینده بنمایند از آن عاجزند، مگر نه این است که تو ای خدا در کتاب ناطق وحی صادق خودت فرموده‎ای:

 

﴿وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللّٰهِ لَا تُحْصُوهَا﴾؛[2]

که واضح است مخاطب به این خطاب الهی نه فقط ابنای بشر از حکما، فلاسفه و علمای هر علم و فنّ و دانشمندان جهان‎شناس و خواصّ و همه عوامّ است، بلکه شخص رسول اکرم‌(ص) و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و سایر ائمّه معصومین(ع) نیز در این خطاب واردند و از آن خارج نیستند، بلکه این ذوات مقدسه بیشتر از همه نام‌بردگان به ‌عجز خود در برابر احصا و تعداد نِعَم الهی، معترف و آگاهند و همین، جهت امتیاز و برتربودن آن بزرگواران از همه اصناف و افراد است.

آنها بیشتر از آنچه همه خود را به خدا محتاج و در درگاه او فقیر می‎بینند، خود را فقیر و نیازمند می‎یابند که این درک فقر به او از اعظم مقامات انسان است. هرکس درکش بیشتر باشد به او نزدیک‌تر و حضورش زیادتر است.

البتّه این نکته نیز قابل‌توجّه است که چنان نیست که فقر آنها با دیگران علی‎السّواء باشد با این تفاوت که درک دیگران از فقرشان مانند آنها عمیق و وسیع نیست، بلکه درواقع فقر آنها به خدای متعال از دیگران بیشتر است، چون هر موجودی و هرکسی به اندازه استعداد

 

و صلاحیّت خود به خدا فقیر و محتاج است؛ یعنی می‎تواند از الطاف و عنایات حقّ بهره‎مند شود که:

گر بریزی بحر  را در کوزه‎ای
 

 

چند گنجد قسمت یک‌روزه‎ای
 

 

ظرفیت و گنجایش افراد مختلف است؛ یک جنبده است که نیاز به یک قطره آب دارد، یکی هم هست که یک کوزه آب هم او را سیراب ‎نمی‎کند.‎ هر ‎قدر ‎تشنگی‎ بیشتر ‎باشد، ‎احتیاج ‎به ‎آب‎ زیادتر است.

آب کم جو تشنگی آور به ‌‌دست
 

 

تا بجوشد آبت از بالا و پست
 

 

بر این حساب است که نبات از جماد احتیاج بیشتر دارد و حیوان از نبات محتاج‌تر است؛ چون استعداد او بیشتر است و انسان از حیوان برتر است و دعوت انبیا و ائمّه(ع) از اشخاص و افراد بر این حساب بوده است که در حدیث است:

«إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ‏».[3]

با همه، همه مطالب را نمی‎فرمودند و همان‌طور که به ما دستور داده‎اند خودشان نیز همان‌‌گونه عمل می‎فرمودند. به ما دستور داده‎اند که:

 

«حَدِّثُوا النَّاسَ بِمَا یَفْهَمُونَ[4] وَلَا تُحَدِّثُوهُمْ بِمَا لَا یَفْهَمُونَ[5] أَ تُریدُونَ أَنْ یُکَذَّبَ اللّٰهُ وَرَسُولُهُ».[6]

باری! در پایان این بخش که ما اندکی از مطالب بسیار بلند و انسان‎ساز آن را حتّی به‌قدری که خود می‎فهمیم نگفتیم و باید گفت که ما همچنان در اول بیان و در آغاز سخن مانده‎ایم و نمی‎دانیم از کجا شروع و در کجا به پایان برسانیم، امام‌(علیه‌السلام) زبان به حمد الهی می‎گشاید و خدا را به صفات سلبیّه و منزّه از شریک و فرزند و صاحب‌اختیار و مداخله‎گر در کار داشتن، یاد کرده، به قرآن مجید و استدلال خداوند استشهاد می‎فرماید:

﴿لَوْ کانَ فیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللّٰهُ لَفَسَدَتَا﴾؛[7]

بعد از اینکه حضرت استشهاد به آیه فوق می‎نمایند، سپس به بعضی از صفات ثبوتیه اشاره کرده و این بخش را با حمد خدا و صلوات بر محمد و آل طاهرین(ع) ختم می‎فرماید.

اَللَّهُمَّ عَظِّمْ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِسَیِّدِنَا أَبِی الْأَحْرَارِ وَسَیِّدِ الشُّهَدَاءِ(علیه‌السلام).

 

 

[1]. ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج1، ص342؛ مجلسی، زاد‌المعاد، ص174 – 176؛ محدّث قمی، مفاتیح‌الجنان، دعای عرفه امام‌حسین(علیه‌السلام).

[2]. ابراهیم، 34. «و اگر نعمت‌های خدا را بشمارید، هرگز آنها را شماره نتوانید کرد».

[3]. کلینی، الکافی، ج1، ص23؛ ج8، ص268؛ صدوق، الامالی، ص504؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف‌العقول، ص37. «ما گروه انبیا مأموریم که با مردم به اندازه عقل خودشان سخن بگوییم».

 

[4]. یعلمون ـ خ ل.

[5]. یعلمون ـ خ ل.

[6]. حلی، مختصر بصائرالدرجات، ص100. «برای مردم چیزهایی بگویید که بفهمند نه چیزهایی که نفهمند. آیا می‌خواهید که آنها تکذیب خدا و رسول نمایند».

[7]. انبیاء، 22. «اگر در آسمان و زمین جز «الله» خدایان دیگری بود هر دو تباه می‌شدند».

  • بهروز ملایری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی